به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو

2240عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو

هم درد دل عاشق هم اصل مداوا تو

با ما چو درآميزى گويم ز سر مستى

ما جمله توايم اى جان يا خود همگى ما تو

در کسوت هر دلبر هم چهره تو بنموده

در ديده هر عاشق هم کرده تماشا تو

پوينده بهر پائى گيرنده بهر دستى

با چشم و زبان ما بينا تو و گويا تو

از نيستى و هستى صد مرتبه افزونى

برتر ز همه اشيا اندر همه اشيا تو

اى عشق توئى عاشق در کسوت معشوقى

هم وامق شيدائى هم دلبر عذرا تو

گه ناز کنى با ما گاهى بنياز آئى

اين هر دو ترا زيبد مجنون تو و ليلا تو

از ديده هر عاقل پيوسته توئى پنهان

وندر نظر عارف همواره هويدا تو

در ميکده وحدت از عقل بتشويشيم

در ده قدح باده اى ساقى و صهبا تو

من نقد دل و جان را در پاى تو افشانم

گر دست دهد خلوت اى دوست شبى با تو

با غمزه فتانت از بهر حسين الحق

انگيخته اى اى جان صد فتنه به تنها تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 2شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 3شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...4شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...5شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...6شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 7شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 8شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 9شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 10شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 11شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 12شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 13شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...14شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 15شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 16شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 17شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 18شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 19شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...20شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 21شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...22شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 23شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 24شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 25شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...26شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...27شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 28شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 29شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 30شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...31شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 32شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 33شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 34شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...35شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...36شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 37شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...38شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 39شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 40شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 41شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...42شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 43شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 44شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 45شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 46شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 47شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...48شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 49شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 50شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 51شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 52شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 53شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 54شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 55شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...56شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 57شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 58شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 59شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 60شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 61شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 62شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...63شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 64شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 65شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 66شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 67شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 68شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...69شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 70شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 71شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 72شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ