به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمده

3150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمده

جانها فداى جان تو اى جان تنها آمده

اندر ديار جان من تا تو چه غارتها کنى

چون برده بودى عقل و دل وز بهر يغما آمده

ترکان کافرکيش تو پيوسته با تير و کمان

کرده کمين دين و دل وز بهر يغما آمده

يعقوب جان در کنج تن دريافت بوى پيرهن

از خاک پايت چشم او زان روى بينا آمده

خياط قدرت جامه اى کز بهر يوسف دوخته

بر قامت رعناى او بس چست و زيبا آمده

حال حسين خسته دل دانسته اى تو از کرم

بهر مداواى دلش همچون مسيحا آمده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 2شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...3شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 4شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...5شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 6شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 7شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 8شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...9شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...10شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 11شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 12شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 13شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...14شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 15شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 16شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 17شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...18شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...19شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 20شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...21شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 22شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 23شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 24شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...25شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 26شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 27شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 28شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 29شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 30شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...31شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 32شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 33شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 34شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 35شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 36شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 37شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 38شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...39شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 40شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 41شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 42شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 43شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 44شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 45شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...46شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 47شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 48شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 49شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 50شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 51شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...52شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 53شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 54شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 55شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ