کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    سحرگه باد نوروزى چو از گلزار ميآيد
    مرا از بهر جان بخشى نسيم يار ميآيد
    ببوى زلف رخسارش چو من سوى چمن آيم
    گل و سنبل بچشم من سنان و خار ميآيد
    توانم در ره جانان بآسانى سپردن جان
    وليکن زيستن بى دوست بس دشوار ميآيد
    دلم آزرده و مجروح مرهم يافتن مشکل
    دگر هر لحظه آزارى بر اين آزار ميآيد
    اگر در گوشه اى تنها حديث درددل گويم
    فغان و ناله و آه از در و ديوار ميآيد
    چو لاله داغ دل دارم که بى دلدار در گلشن
    چو در گل بنگرم يادم از آن رخسار ميآيد
    حسين ار وصل دريابى نثار دوست کن جانرا
    که جان بهر چنين روزى مرا در کار ميآيد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha