به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ١٦٦: تا بسوداى تو از راه دراز آمده ايم

2180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا بسوداى تو از راه دراز آمده ايم

ناز ميکن که بصد گونه نياز آمده ايم

نازنينى تو اگر ناز کنى ميرسدت

ما گدايان بنياز از پى ناز آمده ايم

از غمت سوخته و طالب درمان نشده

با تو در ساخته و از همه باز آمده ايم

سينه پرداخته از غير ز غيرت آنگاه

در حريم حرمت محرم راز آمده ايم

گر بيابيم طواف حرم کعبه رواست

کز سر صدق و صفا سوى حجاز آمده ايم

از تو شاهى و ز ما بندگى درگاهت

بهر حاجت بدر بنده نواز آمده ايم

طاق ابروى تو طاق است بخوبى زانرو

تا در آن طاق چو زاهد بنماز آمده ايم

باز کن پرده ز رخ زانکه در خانه دل

کرده بر غير تو اى دوست فراز آمده ايم

رشته شمع دل از آتش عشقت چو حسين

سالها سوخته با سوز و گداز آمده ايم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ١٦٥: در نامه حديث دل درويش نويسم 2شماره ١٦٦: تا بسوداى تو از راه دراز آمده ايم 3شماره ١٦٧: ما اى صنم هواى تو از سر گرفته ايم 4شماره ١٦٨: من که بر جان و دل از درد تو داغى د ...5شماره ١٦٩: شکيبم از رخ جانان نمى شود چکنم 6شماره ١٧٠: ما بار تن ز کوى وصال تو مى بريم 7شماره ١٧١: نبودم يکنفس طاقت که چشم از يار برب ...8شماره ١٧٢: يارى که ز جان دوسترش داشته بودم 9شماره ١٧٣: ما جگرسوختگان با غم دلدار خوشيم 10شماره ١٧٤: گر برود هزار جان با غم عشق او خوشم 11شماره ١٧٥: سرگشته در اين باديه تا چند بپوئيم 12شماره ١٧٦: بيا بيا که من اندر جهان ترا دارم 13شماره ١٧٧: شبى اگر بکشد درد آرزوى توام 14شماره ١٧٨: با درد غم عشق تو درمان نشناسم 15شماره ١٧٩: تا خاک صفت معتکف آن سر کويم 16شماره ١٨٠: در ره عشق تو با درد و الم ساخته اي ...17شماره ١٨١: گذشت عمر و خلاص از محن نمييابم 18شماره ١٨٢: دو چشم کز هوس روى دوست تر داريم 19شماره ١٨٣: چمن شکفته و گلها ببار مى بينم 20شماره ١٨٤: مراد خاطر خود در جهان نمى يابم 21شماره ١٨٥: الا اى طاير سدره نشيمن 22شماره ١٨٦: اى دل از وحشت سراى دار گيتى کن کرا ...23شماره ١٨٧: ماه من چون آگهى از ناله شبهاى من 24شماره ١٨٨: اى سر کويت بلاى روضه رضوان من 25شماره ١٨٩: از باده دوشينت بس بيخبريم اى جان 26شماره ١٩٠: با کس حديث عشق تو گفتن نمى توان 27شماره ١٩١: نتوان لعل فرح بخش ترا جان گفتن 28شماره ١٩٢: بازم به نازى شاد کن اى نازنين دلدا ...29شماره ١٩٣: اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون 30شماره ١٩٤: دور از رخ تو زيستن اى جان نميتوان 31شماره ١٩٥: اى رخت آرام جان عاشقان 32شماره ١٩٦: اى فاش کرده عشق تو راز نهان من 33شماره ١٩٧: بدين کرشمه بهر جانبى نگاه مکن 34شماره ١٩٨: باختيار نگشتم ز کوى دوست برون 35شماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من 36شماره ٢٠٠: يارب مه تابان من يا نور ربانى است ...37شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 38شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 39شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...40شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...41شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...42شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 43شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 44شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 45شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 46شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 47شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 48شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 49شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...50شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 51شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 52شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 53شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 54شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 55شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...56شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 57شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...58شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 59شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 60شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 61شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...62شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...63شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 64شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 65شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 66شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...67شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 68شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 69شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 70شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...71شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...72شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 73شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...74شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 75شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 76شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 77شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...78شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 79شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 80شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 81شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 82شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 83شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...84شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 85شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 86شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 87شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 88شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 89شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 90شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 91شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...92شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 93شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 94شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 95شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 96شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 97شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 98شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...99شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 100شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 101شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 102شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 103شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 104شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...105شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 106شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 107شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 108شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ