کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    يارى که ز جان دوسترش داشته بودم
    وندر دل و جان تخم غمش کاشته بودم
    وز بندگى آن شه خوبان زمانه
    صد رايت اقبال برافراشته بودم
    از بهر شرف خاک قدمهاش چو سرمه
    در چشم جهان بين خود انباشته بودم
    دامن ز جهان و بر دامان هوايش
    از دست دل غمزده نگذاشته بودم
    پنداشته بودم که شود مونس جانم
    اکنون نه چنانست که پنداشته بودم
    انگاشته بودم که شوم محرم رازش
    بودست خطا آنچه من انگاشته بودم
    بگذاشت مرا همچو حسين و بدلش هم
    نگذاشت که آشفته دلى داشته بودم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha