کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    تا خاک صفت معتکف آن سر کويم
    بى دردم اگر روضه فردوس بجويم
    چون آن صنم موى ميان رفت ز چشمم
    از ناله چو نائى شده وز مويه چو مويم
    گر شهره شهرى شدم از شوق عجب نيست
    چون رفت ز شهر آنکه من آشفته اويم
    عيسى دم من چون سر بيمار ندارد
    پيش که روم درد دل خود بکه گويم
    کردم قدم از سر که روم راه هوايش
    کين راه نشايد که بدين پاى بپويم
    تا روى نهم بر کف پايت دهدم دست
    کز خاک سر کوى تو چون سبزه برويم
    حيف است که اغيار برد ميوه وصلت
    وز باغ رخت من گل سيراب نبويم
    گفتى که حسين از در ما چون نرود هيچ
    من چون روم اى جان که گداى سر کويم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha