کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    دلبر برفت و درد دلم را دوا نکرد
    آن شوخ بين که بر من مسکين چها نکرد
    زان نور چشم چشم وفا داشتم دريغ
    کز عين مردمى نظرى سوى ما نکرد
    گفتم هزار حاجت جانم روا کند
    ناگه روانه گشت و يکى را دوا نکرد
    خون دل شکسته من بى بهانه ريخت
    وانديشه نيز از ديت خونبها نکرد
    اينم ز هجر صعب تر آمد که آن صنم
    وقت رحيل ياد من مبتلا نکرد
    او شاه ملک حسن و جمالست و من گدا
    از شه غريب نيست که ياد گدا نکرد
    مهر و وفا مجوى حسين از مهى که او
    با هيچکس چو عمر گرامى وفا نکرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha