خواهی ار، روشن کنی ای ماه سیما جمع را
از حجاب و هم بیرون آی و بنشان شمع را
شمع عالم پرتو استی کافتابی آفتاب
روز روشن کن شب تاریک هجران جمع را
فرد، هر جمعی و جمع فردها سر جمع کل
جمع کن افراد و از هر جمع بگشا سمع را
فتنه بیدار است و امنیت بخواب و عدل مات
بر طبیعت واگذار امروز قلع و قمع را
«حاجبا» ویران شد ایران از چه؟ از کردار زشت
آستین از چشم خونین گیر و بفشان دمع را