کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون مدعی از سر ننهی این من و ما را
    بگذر تو از این دعوی بیهوده خدا را
    گر عزت و عزلت بود و علم و قناعت
    از شاهی عالم نبود فرق گدا را
    سرداری و سرکاری عالم همه از ماست
    کس با سر وپا نیست من بی سر و پا را
    یکسان بر دلدار بود شاه و گدا، زانک
    یکسان نگرد شمس و قمر را و سما را
    دلدار همان جوهر فرد، است که در ماست
    از اوست من و ما، من با صدق و صفا را
    زاهد ز در میکده بگذر که به بوئی
    از دست دهی نخوت دستار و عبا را
    بیهوده کنی لعن به شیطان و ندانی
    کز جهل تو نشناخته ای نفس دغا را
    این هستی عالم همه بی مصرف و سوداست
    انسان نکند پیشه اگر مهر و وفا را
    چون کلک گهر سلک بنان تو ببوسد
    موسی کند از شرم نهان دست و عصا را
    ساقی مکن اندیشه ز بی مهری دوران
    زودآ، که ز دل دور، کنی جور و جفا را
    نی پست بود محرم اسرار، نه قاصد
    محرم نتوان خواند به کوی تو صبا را
    زان شمع هدایت ز هدایت شده «حاجب »
    خامش نکند باد بدان، شمع هدی را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha