چشم تو آهوی ختن پرورد
لعل لبت در عدن پرورد
عکس لب و روی تو لعل و عقیق
آن به بدخش این به یمن پرورد
سرو جوانا، به چمن چم چو من
تا که قدت سرو چمن پرورد
در صدف سینه و دریای دل
علم بیان در سخن پرورد
ثابت و سیار فلک را، ز مهر
از سر قدرت مه من پرورد
بی خبر از جان وز جانانه کیست
پر خور و خوابست که تن پرورد
بر جدو آب علم ادب درس ده
نخل جوان نخل کهن پرورد
بیشه ببران سر شیران بود
گرچه زبانیست که زن پرورد
«حاجب » درویش به اندرز و پند
روز و شب ابناء وطن پرورد