کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرچه بر پیر و جوان دادن جان شاق آمد
    لیک عاشق به چنین مرحله مشتاق آمد
    تو برون ز انفس و آفاقی ای نفس نفیس
    کی دگر مثل تو در انفس و آفاق آمد
    زهر در دست تو چون آب حیات ابد است
    زهرنوشان تو را عار ز تریاق آمد
    از لب لعل و دهان تو شود حوصله تنگ
    طاقت از طاق دو ابرو و لبت طاق آمد
    گرچه اغراق تو بس واجب و فرض آسان شد
    وصف حسن تو صنم خالی از اغراق آمد
    نتوان از سر کوی تو جفا جوی گذشت
    خون عشاق به حدی است که تا ساق آمد
    اشک خونین چو، شراب است و دل خسته کباب
    رزق عشاق تو اینگونه ز، رزاق آمد
    عهد و میثاق شکستن نبود شرط وفا
    یار باید همه جا بر سر میثاق آمد
    «حاجبا» علم و کمال و هنر و فضل و ادب
    هر یکی را قلم دست تو مصداق آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha