حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۹۰: گرچه بر پیرو جوان دادن جان شاق آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرچه بر پیر و جوان دادن جان شاق آمد لیک عاشق به چنین مرحله مشتاق آمد تو برون ز انفس و آفاقی ای نفس نفیس کی دگر مثل تو در انفس و آفاق آمد زهر در دست تو چون آب حیات ابد است زهرنوشان تو را عار ز تریاق آمد از لب لعل و دهان تو شود حوصله تنگ طاقت از طاق دو ابرو و لبت طاق آمد گرچه اغراق تو بس واجب و فرض آسان شد وصف حسن تو صنم خالی از اغراق آمد نتوان از سر کوی تو جفا جوی گذشت خون عشاق به حدی است که تا ساق آمد اشک خونین چو، شراب است و دل خسته کباب رزق عشاق تو اینگونه ز، رزاق آمد عهد و میثاق شکستن نبود شرط وفا یار باید همه جا بر سر میثاق آمد «حاجبا» علم و کمال و هنر و فضل و ادب هر یکی را قلم دست تو مصداق آمد حاجب شیرازی