خود را، ز قید هستی، آزاد کرد باید
زین خوبتر بنائی، بنیاد کرد باید
ویران شده است ایران از ظلم و جور عدوان
بازش ز عدل و احسان آباد کرد باید
از دست رفت کشور، درهم شکست لشگر
از شاه و از رعیت فریاد کرد باید
معزول گشت فرعون مفعول گشت هامان
نمرود را، ز حسرت شداد کرد باید
ای شیخ مستبد کیش مشروطه باش و درویش
یک ملت از خود ای شیخ دلشاد کرد باید
علم و بیان عروسیست خوش با جهیز و حکمت
خود را، به حجله طبع داماد کرد باید
فریاد اهل ایران هر دم رسد به کیوان
رفع از چنین ضعیفان بیداد کرد باید
توپ شربنل ار کرد بنیاد عدل ویران
محکم تر، از نخستین آباد کرد باید
در مدرسی که ادریس یک عمر کرده تدریس
شاگرد شو که خود را استاد کرد باید
در صبحگه بکوشید گر، دال ذال گردد
از، یک سخن جهانی ارشاد کرد باید
«حاجب » بگو، به پرویز رو، با شکر درآویز
مست از، وصال شیرین فرهاد کرد باید