آنجا که هست بود تو باد بهار چیست؟
وآنجا که هست موی تو مشک تتار چیست؟
زلف و رخ تو معنی لیل و نهار ماست
با بودن تو گردش لیل و نهار چیست؟
باز آ و پا به دیده خونبار ما گذار
تا گویمت که سرو، چه و جویبار چیست؟
ما اختیار در کف جانان نهاده ایم
مختار چونکه یار بود اختیار چیست؟
شد بی حجاب شاهد ما روبرو بما
باز این بلای هجر و غم انتظار چیست؟
خواهی اگر ز حال دل ما شوی خبر
از لاله پرس کاین جگر داغدار چیست؟
ما روزگار را به غم یار طی کنیم
تا در دل این غم است غم روزگار چیست؟
ما در وصال بی خبریم از غم فراق
تا باده در سبوست بلای خمار چیست؟
«حاجب » چو وصل یار میسر بود ترا
این آه و ناله و فزع انکسار چیست؟