کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر جهان دشمن جانند مرا جانان دوست
    همه مغز است نصیب من و از آنان پوست
    تاکه چوگان سر زلف فکندی بر دوش
    ای بسا سر، که به میدان تو برگشته چو، گوست
    سرب ار ریزد، و مس جیوه نگردد، زر و سیم
    ای چدن پاره مگر روی تو از آهن و روست
    صحبت ما و تو دانی به چه ماند ای خصم
    صحبت بلبل و زاع و صفت سنگ و سبوست
    عزت و عزلت و توقیر و قناعت چه کند
    آنکه یک عمرپی نان چو سگان در تک و پوست
    مرد حق جو بجز از حق نتواند دیدن
    به حقیقت چو رود راه، ببیند همه اوست
    لب به خون بینمت آلوده ندانم ز چه رو
    مگر ای ترک تو را خوردن خون عادت و خوست
    عقده از موی تو کس باز نکرده است هنوز
    نکته ای گفتم و باریکتر این نکته ز موست
    خوبی از، بد مطلب زانکه ندارد، به سرشت
    همچنان نیست بدی در گهر آنکه نکوست
    هر سحر زلف تو در دست من و باد صباست
    زین سبب دست من و باد صبا غالیه بوست
    پای بگذار، به چشمم که رقیبان گویند
    ای خوش آن سرو که آزاد چنین بر لب جوست
    کهنه شد خرقه ما در گرو باده چنان
    که مبری ز غم وصله و فارغ ز رفوست
    عقل کل را کدوی فقر بپا خواهم بست
    تا مرا، پر زمی عشق تو کشکول و کدوست
    «حاجب » از تیغ تو ابرو نکند خم ای خصم
    که مرا، رحم و تو را ظلم و ستم عادت و خوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha