ضنائن را اگر خواهی خصایص
ز اهل الله مخصوصند و خالص
جدا از خلق و هم با حق انیسند
کند ضنت بایشان بس نفسیند
خدا را نیست ضنت بر خلایق
کند بخل او بجای غیر لایق
حقیقت بخل او هم عین جوداست
نداد از گنجت از بهر تو سود است
دهد طفلی چه گوهر بر مویزی
ندارد زانکه بر گوهر تمیزی
پدر ضنت کند بر وی جواهر
که وقت حاجتش باشد ذخایر
تو آن بهتر که نشناسی ولی را
نه بینی با رمد شمس جلی را
ضنائنالغرض حق را خواصند
که از اعراض خلقیت خلاصند