کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بود عبدالمؤخر آنکه تأخیر
    کند در هر چه طغیانست و تقصیر
    نه تأخیری که باز اندر وقوعی
    نماید عاقبت بروی رجوعی
    بود تأخیرش از وجهی که مفقود
    شود از وی بنقص است ار چه موجود
    وجود اوست در نظم مقدر
    ز موجودات امکانی مؤخر
    چو ضوئی کز چزاغ است آن نهایت
    بود در رتبه او اقرب بظلمت
    کند عبدالمؤخر چونکه تأخیر
    در امری کوست دور از حکم و تأثیر
    شود پس مظهر اسم مؤخر
    نشد چون او بامر حق مقصر
    ز حکم حق کند پس هر که تقصیر
    بود واجب ورا تنبیه و تعزیز
    ولی رحمت چو سبقت بر غضب داشت
    مقصر را بدیوان بر عقب داشت
    مگر افتد عذاب او بتأخیر
    شود شاید پشیمان او ز تقصیر
    پشیمان گر شود بخشد الهش
    پشیمانیست تعذیر از گناهش
    پس این عبدالمؤخر نور حق است
    بدیوان غضب دستور حق است
    بدارد اهل عصیانرا مؤخر
    رسد بر عفو حق تا حکم دیگر
    کند دیگر تجاوز هر که از حد
    بجای خویشتن او سازدش رد
    دگر شیئی که حق اوست تأخیر
    مؤخر داردش در فعل و تأثیر
    دگر فعلی که ناچیزش مناسب
    بود در نظم کلی بلکه واجب
    مؤخر دارد آنرا بی ز تأخیر
    بد انسانی که باشد حکم تقدیر
    بسی این نکته باریک و دقیق است
    اگر فهمی نکو، فکرت عمیق است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha