مراتب نزد صوفی غیر شش نیست
جز این ترتیب بر دل منتقش نیست
خود این شش هست کلی از مراتب
بود بر وصف کلیت مناسب
یکی ذات الاحد پس واحدیت
که ثانی از مراتب شد بر تبت
سیم رتبه است ارواح مجرد
نفوس عامله پس رابع آمد
که موسوم از عوالم بر مثال است
دگر ملکوتش ار خوانی مجال است
به پنجم عالم ملک و شهادت
که ناسوت است بینقص و زیادت
ششم گشت از مراتب کون جامع
که انسان است و حق در عین واقع
بمعنی مجلی کل مجالی
بصورت جامع آنذات عالی
مجالی پنج و شش باشد مراتب
یکی از سته باشد ذات واجب
بذات او جلوهگر شد در مجالی
بآثار جمالی و جلالی
دگر بعضی بر این گشتند قائل
که هشت است این مراتب نزد کامل
نخستین عالم ملک است از آن
دگر ملکوت و پس جبروت و اعیان
پس اسمای الهیه به برتر
صافت پاک سبحانیه دیگر
کز آن تعبیر شد بر واحدیت
دگر هم بر احد از حیث رتبت
بهفتم وحدت ذات الهی
بهشتم ذات حق بیتناهی
صفی خود هفت داند این مراتب
شهادت را بود اول مناسب
که آنملک است و در ثانی مثال است
سیم ملکوت کارواح از کمال است
دگر جبروت و اعیانست و اسما
بهفتم ذات حق بحت یکتا