بود وترت اشارت باز بر ذات
بعنوان سقوط اعتبارات
احد را سوی شیئی نسبتی نیست
باو هم نسبت هر شیئ منفی است
در این حضرت ز شیئی اعتباری
نباشد برخلاف شفع آری
چو باشد شفع را اندر تمکن
ز اسمائی و اعیانی تعین
از این معنی بوجه استعارت
بشفع و وتر فرماید اشارت
عبارت شفع از اعیان و اسماست
اشارت وتر بر ذات مسماست
ز شفعش نور وصفی آشکار است
ز و ترس سر ذاتی برقرار است
ز شفع احببت ان اعرف بجا گفت
ز وتر از کنت کنزش رازها گفت
خوداین از فهم اهل حسن نهانست
کسی فهمد نکو کاسرار دانست