دگر گویم علامتها در این باب
که تا باشد نشانی بهر اصحاب
زخوردنها تو را تا هست لذت
بتن باشد هنوز آن رأس شهوت
ز تقلیل ار که هم بیاضطرابست
مشو غافل که این ثعبان بخوابست
کند بعد از ریاضتها رجوع او
جهان را لقمه سازد ز جوع او
مکن یکجو بتقلیل اعتمادی
مگر باشد برون از هر مرادی
بود نیک ار نیابد بعد تقلیل
بمیل و مدعایی هیچ تبدیل
اگر باشد مراد و مدعایش
از آن تقلیل افزوده هوایش
مهی کم خورده تا عمری خورد بیش
نه عبدالبطن مرتاض است و درویش
نگیرد خود بعمری مرد سالک
ز نعمتهای افزون غیر اندک
دهد باقی بایتام و مساکین
نخواد هیچ هم پاداش و تحسین
بود عادت بوقت لایموتش
جوی هرگز نیفزاید بقوتش