زممسوک به و ماسک شنو باز
ز ممسوک لاجله باز جو راز
خود آنجمله عماد معنویه است
که انسانرا حقیقت در رویه است
لاجله باشد آن تفسیر لولاک
که شد از بهر او ایجاد افلاک
فلک را رهروان گفتند در طور
بر انفاس بنی آدم زند دور
کسی کو اهل اینحال و مقام است
خود او را علم اینمعنی تمام است
بداند اینکه موجدات لایق
صورها شد ز اعمال خلایق
عملها هم ز خلقان مختلف بد
ارادتها از آنرو مختلف شد
مراتب مختلف آمد بصورت
ز سر اختلافات ارادت
ارادت مختلف کآمد باقسام
حقیقت یک ارادت راست احکام
که آن اصل است و هم دارد تعلق
ابر ایجاد انسان بالتحقق
چو او مقصود بالعین است و علت
جز او مقصود ثانی بد ز خلقت
تو گو پس ظاهر کل ارادت
همه احکام یک اصل است و یک ذات
ز اصل و ذات قصدم یک اراده است
که او اصل ارادات زیاده است
ز انسانیت ارادانی مراتب
بود بر قدر موجودات واجب
تفاوت از ره شأن و کمال است
که ثابت در مراتب لامحال است
تفاوتها که بود اندر ارادت
تفاوت را در اشیاء گشت علت
ز سرم آدم و معنای عالم
اشارت موبمو کردیم فافهم