نباشد گر در ادراکت موانع
شنو شرح مجالی و مطالع
مظاهر کان مفاتیح الغیبوند
مجالی نزد ارباب قلوبند
گشاید آن مفاتیحت بمطلق
هر آن بابی بود مسدود و مغلق
که آن پنج است گردانی مواطن
میان ظاهر هستی و باطن
بود ذاتالاحد مجلای اولی
که عینالجمع و اوادنی است اینجا
شد آن مجلا حقایق را حقیقت
دگر غایات را بالجمله غایت
شد آن مجلای ثانی جمع اسما
به اولی برزخیت هم مسمی
بود اینجا مقام قاب قوسین
که مجمع خوانیش ما بین بحرین
بجز جبروت مجلای سیم نیست
که اینجا منکشف ارواح قدسی است
بود ملکوت خود مجلای رابع
بلفظی هم منصات و مطالع
مدبر بر سما از رب دینند
بامرالله اعلی قائمینند
بود مجلای خامس عالم ملک
بکشف صوری اینجا بین یم و فلک
عجایبها ز اقلیم مثالث
بچشم آید نه از وهم و خیالت
مدبرهای کونی را هویدا
کنی در عالم سفلی تماشا