کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو عبدالمانع آنرا دان بواقع
    که دارد باز حقش از موانع
    «عسی آن تکر هواخیر لکم» را
    بیابد وجه و بنهد اشتلم را
    بیابد وجه آنرا کز چه حاصل
    نشد شیئی که بر وی بود مایل
    دهد حق «ان تحبوا» را بسیرش
    که آنچیزی که خواهد نیست خیرش
    اگر یابی که از چیزی شوی پست
    دهندت گر که هم اندازی از دست
    و گردانی که از بهر تو سود است
    شوی خواهانش ار چه بد نمود است
    نیاید در مذاقت خوش دوائی
    ولی مینوشی‌ از بهر شفائی
    بعدالمانع این معنی است مکشوف
    از آن خاطر ز خواهش داشت موقوف
    نه هرگز در خیال خیر و شر است
    نه بند جلب نفع و دفع ضر است
    نماید منع از خود میل خود را
    بجا از حق شناسد نیک و بد را
    ز خود داند بدی گر پیش سیراست
    ز حق امری که آید محض خیر است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha