یکی هم کیمیا خاص عوام است
وی استبدال گوهر بر رخام است
ز کف هشتن متاع اخر ویرا
بدل بستن حطام دنیوی را
علو را دادن و دانی گرفتن
بقا را هشتن و فانی گرفتن
کند بر بوته زری کیمیاگر
مبدل برنحاس او را شود زر
هوای کیمیایش بر گزاف است
مرادش جمله برعکس و خلافست