صفی علیشاه
بحر الحقایق
بخش ۲۷۸ - عبدالمؤخر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود عبدالمؤخر آنکه تأخیر کند در هر چه طغیانست و تقصیر نه تأخیری که باز اندر وقوعی نماید عاقبت بروی رجوعی بود تأخیرش از وجهی که مفقود شود از وی بنقص است ار چه موجود وجود اوست در نظم مقدر ز موجودات امکانی مؤخر چو ضوئی کز چزاغ است آن نهایت بود در رتبه او اقرب بظلمت کند عبدالمؤخر چونکه تأخیر در امری کوست دور از حکم و تأثیر شود پس مظهر اسم مؤخر نشد چون او بامر حق مقصر ز حکم حق کند پس هر که تقصیر بود واجب ورا تنبیه و تعزیز ولی رحمت چو سبقت بر غضب داشت مقصر را بدیوان بر عقب داشت مگر افتد عذاب او بتأخیر شود شاید پشیمان او ز تقصیر پشیمان گر شود بخشد الهش پشیمانیست تعذیر از گناهش پس این عبدالمؤخر نور حق است بدیوان غضب دستور حق است بدارد اهل عصیانرا مؤخر رسد بر عفو حق تا حکم دیگر کند دیگر تجاوز هر که از حد بجای خویشتن او سازدش رد دگر شیئی که حق اوست تأخیر مؤخر داردش در فعل و تأثیر دگر فعلی که ناچیزش مناسب بود در نظم کلی بلکه واجب مؤخر دارد آنرا بی ز تأخیر بد انسانی که باشد حکم تقدیر بسی این نکته باریک و دقیق است اگر فهمی نکو، فکرت عمیق است صفی علیشاه