بود عبدالممیت آن کز ولایش
بمیراند حق از نفس و هوایش
چو مرد از نفس بر حق زنده گردد
باوصاف نکو پاینده گردد
ز شهوت و ز غضب چون مرد بازش
نماید زنده حق غیر از مجازش
بدینسان بر نفوسش بیتوقف
دهد حق باز تأثیر و تصرف
که باشد بر اماته خلق قادر
ز نفس و حال و اخلاق مغایر
تواند پس بحقشان زنده سازد
بنور عقلشان پاینده سازد
چه باشد تا که قدر همت آن
که گیرد زین مؤثر روح و ریحان