کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دگر از اولیا عبدالمعید است
    که هر دوم بر حقش عودی جدیداست
    کند حق آگه او از معادش
    بعود خلق و خویش است اعتمادش
    چو بیند بر حق اشیاء را اعادت
    دهد دل را بسوی عود عادت
    بر او روشن شود حال عواقب
    که امر عاقبت را یافت واجب
    بحسن حال خود کوشد ز اقبال
    که بیند بوده نیکو اصل احوال
    نبود آنجا بجز خیر و سعادت
    کند کسب سعادت را زیادت
    باذن حق نماید عود بروی
    همان اذن است است کورا آید از پی
    نباشد اذن حق بر کسب حالی
    که معدوم است اصلش هم ضلالی
    ز دریا آب در جوئی روان شد
    بجو با تیرگیها تو امان شد
    بدریا گر کنی برگشت از جو
    نه بینی آب خود جز صاف و نیکو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha