کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز عبدالعدل گویم با تو حالی
    تو هم بشنو بگوش اعتدالی
    بود او مظهر عدل الهی
    بزیر عدلش از مه تا بماهی
    تجلی کرد ذات ذوالجلالش
    باسم عدل در عین کمالش
    پس او بالحق کند تعدیل در خلق
    چو غرق بحر ذوالعدل است تا حلق
    ز حق دارد وفا در حکم مطلق
    بحق هر چه ذی حق است از حق
    رساندن حق جلوه بربساتین
    رساندن حق سبزی بر ریاحین
    رساندن حق بریدن بخنجر
    رساندن حق جنبیدن بصرصر
    رساندن حق آب و رنگ بر گل
    دگر هم حق شیدایی به بلبل
    دگر برانگبین حق حلاوت
    دگر بر یاسمن حق لطافت
    دگر بر روز حق روشنائی
    دگر برلیل حق تیره رائی
    ادای حق هر شئی بدینسان
    عدالت باشد اریابی تو آسان
    تفاوتها باستحقاق اشیاءست
    نه جبر است این حقوق جمله بر جاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha