کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گلستان خرم است و گل ببار است

    ولی بی یار، گل در دیده خار است

    چه حاصل آن گل و گلشن کسی را

    که دور از یار و مهجور از دیار است

    به باغ ای باغبان می خوانیم چند

    که ایام گل و فصل بهار است

    ز سرو و گل چه حظ آنرا که اکنون

    جدا زان سرو قد گلعذار است

    مرا زین ماه رخساران بی مهر

    همین نه روز و شب تاریک و تار است

    به خط و خال خوبان هر که دل داد

    سیه روز و پریشان روزگار است

    مشو گرد از رخم ای اشک کین گرد

    غبار راه آن چابک سوار است

    مرا جز می پرستی نیست کاری

    ترا زاهد بکار من چه کار است

    گدائی تو رفیق او شاه، آری

    تو را زو فخر و او را از تو عار است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha