کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برد از دست دلها آورد چون پیش رو دستی

    ندارد هیچ کس در بردن دلها چو او دستی

    دل و جان نالد و بالد به مسجد شیخ و زاهد را

    چو مالد ماه من بر ساعد از بهر وضو دستی

    کسی کو شد چو من از دست یاری سینه چاک او را

    رفیقی مهربان باید که دارد درد خودستی (؟)

    دهد دست آن زمان یارب که بهر عهد نو کردن

    سوی هم ما و جانان آوریم از هر دو سو دستی

    می گلگون ز دست گلعذاران آرزو دارم

    خداوندا عطا کن بر حصول آرزو دستی

    به چنگ عشق شیراوژن همان صید ضعیفم من

    که شیری برده باشد در تهیگاهش فرودستی

    ندارد شکوه ی کم التفاتی پررفیق از تو

    که از مهر آنچه کم کردستی اندر کین فزودستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha