کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منم که مهرهٔ بخت مرا گشادی نیست

    به نامرادی من هیچ نامرادی نیست

    من آن ز شهر خود آواره ام که افتاده

    در آن دیار که بیداد هست [ و] دادی نیست

    نسیم وصل طلب می کنم در آن وادی

    که جز سموم جهانسوز هجر، بادی نیست

    دل من و دل یارند متحد چه غمست

    اگر میان من و یار اتحادی نیست

    مرا، ز جور تو دائم دل غمینی هست

    دمی ز لطف توام لیک جان شادی نیست

    به وعده ام مفریب ای دروغ وعده، که هیچ

    به وعده های دروغ تو اعتمادی نیست

    مرا ز اندک و بسیار آنچه هست به عشق

    به غیر صبر کمی و غم زیادی نیست

    گر احتراز ز چشم بدت بود جانا

    به از دعای منت هیچ ان یکادی نیست

    رفیق معتقد کیش می پرستانم

    مرا به مذهب زهاد اعتقادی نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha