به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
خوش آنکه کشی باده و از خانه برآیی
مستان و غزلخوان به سر رهگذر آیی
من کز خبر آمدنت حال ندارم
حالم چه بود گر به سر و بیخبر آیی؟
بهر نگهی چند شب و روز نشینم
بر هر سر راهی تو ز راه دگر آیی
یک امشبم از عمر بود باقی و خواهم
گر شام نیایی به سر من سحر آیی
نورسته نهال تو و از دیده رفیقت
امروز دهد آب که روزی به بر آیی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.