کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برای مدعی ترک من ای پیمان شکن کردی

    ترا گفتم که ترک مدعی کن ترک من کردی

    سرای غیر را عشرتسرا کردی به وصل خود

    مرا از فرقت خود ساکن بیت الحزن کردی

    مرا پروانه سان آتش زدی در جان و آن رخ را

    که ماه محفل من بود شمع انجمن کردی

    شکستی در دل من خار رشک و با رقیب من

    به گشت گلستان رفتی و گلگشت چمن کردی

    سخن با غیر می گفتی بریدی چون مرا دیدی

    چه می گفتی که چون دیدی مرا قطع سخن کردی

    مرا تنها نکردی در جهان آواره، خلقی را

    جدا از کشور خود ساختی دور از وطن کردی

    به دشت محنت و کوه بلا بس بی دل و دین را

    چو لیلی ساختی مجنون چو شیرین کوهکن کردی

    نکویارا نوآئین دلبرا از بهر یار نو

    نکو کردی که ترک یاری یار کهن کردی؟

    رفیق بینوا را ساختی با درد و غم همدم

    رقیبان دغا را همنشین خویشتن کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha