رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۰: برای مدعی ترک من ای پیمان شکن کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برای مدعی ترک من ای پیمان شکن کردی ترا گفتم که ترک مدعی کن ترک من کردی سرای غیر را عشرتسرا کردی به وصل خود مرا از فرقت خود ساکن بیت الحزن کردی مرا پروانه سان آتش زدی در جان و آن رخ را که ماه محفل من بود شمع انجمن کردی شکستی در دل من خار رشک و با رقیب من به گشت گلستان رفتی و گلگشت چمن کردی سخن با غیر می گفتی بریدی چون مرا دیدی چه می گفتی که چون دیدی مرا قطع سخن کردی مرا تنها نکردی در جهان آواره، خلقی را جدا از کشور خود ساختی دور از وطن کردی به دشت محنت و کوه بلا بس بی دل و دین را چو لیلی ساختی مجنون چو شیرین کوهکن کردی نکویارا نوآئین دلبرا از بهر یار نو نکو کردی که ترک یاری یار کهن کردی؟ رفیق بینوا را ساختی با درد و غم همدم رقیبان دغا را همنشین خویشتن کردی رفیق اصفهانی