کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش آنکه جان به پایت ای دلستان فشانم

    دامان تو بگیرم دامن به جان فشانم

    من کیستم که او را در بزم جان فشانم

    گر پاسبان گذارد بر آستان فشانم

    باز آی، ز انتظارت ای نور هر دو دیده

    تا چند اشک حسرت از دیدگان فشانم

    از خانه پا برون نه چند ار ندیدمت خون

    از آستین فشارم بر آستان فشانم

    گلگون ناز زین کن تا نقد دین و دل را

    گه در رکاب ریزم گه در عنان فشانم

    آن طایرم که هر دم از حسرت اسیری

    بهر قفس پر و بال در آشیان فشانم

    گشتم ز سخت جانی پیر و، نشد دریغا

    در پای نوجوانی جان را جوان فشانم

    در جسم یک جهان جان خواهم رفیق کان را

    با جان خویش بر آن جان جهان فشانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha