کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیندیش ای پسر از آفت چشم بداندیشان

    بپوشان روی خوب خویش از چشم بد ایشان

    به حال زار من گاهی نگاهی باز خوش باشد

    که خوش باشد نگاهی گاهی از شاهان به درویشان

    وفا ورزیدم و آن را هنر پنداشتم عمری

    ندانستم هنر عیب است در کیش جفا کیشان

    نرنجم گر به جای من بد اندیشد بداندیشی

    که جز اندیشه ی بد نیست آیین بداندیشان

    منه ای همنشین بر زخم من مرهم که از مرهم

    شود ناسورتر ریش دل مجروح دلریشان

    ز جور یار و صبر خویش حیرانم چه حالست این

    که گردد کم ز کم هر روز این و بیش از پیش آن

    تو بر رغم رفیق از زانکه با بیگانگان خویشی

    روا باشد که او بهر تو شد بیگانه از خویشان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha