کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به کار مشکل خود یاری از یاری نمی‌بینم

    چنان یاری کز او آسان شود کاری نمی‌بینم

    دیاری بود یاران موافق هر طرف جمعی

    چه شد کز آن دیار و یار دیاری نمی‌بینم

    نمی‌نوشم میی کز دردش آسیبی نمی‌بینم

    نمی‌بینم گلی کز خارش آزاری نمی‌بینم

    اگر بینی وفاداری بکش بارش که من باری

    در این یاران که می‌بینم، وفاداری نمی‌بینم

    به کنج غم شب تاری من و بیداری و زاری

    که بر بالین بیماری پرستاری نمی‌بینم

    نمی‌بینم به بازاری متاع بی‌خریداری

    خریدار متاع خود به بازاری نمی‌بینم

    رفیق و جُنگ اشعارش که هست از درج در عارش

    چو می‌آرم به بازارش خریداری نمی‌بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha