رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۷: به کار مشکل خود یاری از یاری نمیبینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به کار مشکل خود یاری از یاری نمی بینم چنان یاری کز او آسان شود کاری نمی بینم دیاری بود یاران موافق هر طرف جمعی چه شد کز آن دیار و یار دیاری نمی بینم نمی نوشم میی کز دردش آسیبی نمی بینم نمی بینم گلی کز خارش آزاری نمی بینم اگر بینی وفاداری بکش بارش که من باری در این یاران که می بینم، وفاداری نمی بینم به کنج غم شب تاری من و بیداری و زاری که بر بالین بیماری پرستاری نمی بینم نمی بینم به بازاری متاع بی خریداری خریدار متاع خود به بازاری نمی بینم رفیق و جُنگ اشعارش که هست از درج در عارش چو می آرم به بازارش خریداری نمی بینم رفیق اصفهانی