کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به صورت ماه را گفتم شبی چون روی نیکویش

    وزین معنی شبی شرمنده ام امروز از رویش

    به سرو جویباری ننگرد در بوستان دیگر

    به طرف جوی بیند هر که سرو قد دلجویش

    من بی دل چسان درد دل خود پیش او گویم

    رقیب سنگدل زینسان که جا کرده است پهلویش

    به پهلویش نشیند مدعی تا چند و من یارب

    نشینم گوشه ای از چشم حسرت بنگرم سویش

    کند گل پیرهن صد چاک و بلبل در فغان آید

    اگر باد صبا روزی سوی گلشن بود بویش

    بهشتی عاشقان را نیست چون بوی بتان زاهد

    به باغ جنتم چندین مخوان از گلشن کویش

    کسی کز یک نگه دل از بر خلقی برد بیرون

    چسان جان می توان برد از فریب چشم جادویش

    ز بس گرمست خوی او رفیق از یاد او امشب

    متاع عقل و دینم سوخت، آه از گرمی خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha