کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به از عشق و گدایی منصب و جاهی نمی دانم

    گدای عشقم و خود را کم از شاهی نمی دانم

    نیم از زور بازو کوهکن لیکن چو کار افتد

    به پیش همت خود کوه را کاهی نمی دانم

    به سوی مقصد ای خضرم خدا را رهنمایی کن

    غریب و بی کس و سرگشته ام راهی نمی دانم

    نکردی باخبر یار مرا از حال زار من

    چرا امشب دگر ای ناله کوتاهی نمی دانم

    نباشد ای پسر حسنی چنین فرزند آدم را

    فرشته یا پری یا مهر یا ماهی نمی دانم

    هزارم درد دل باشد ولی از بی زبانیها

    چو می بینم ترا من ناله و آهی نمی دانم

    رفیق از من مپرس احوال من پیوسته در عشقش

    که گاهی حال خود می دانم و گاهی نمی دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha