به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تو رشک گلشنی با کاکل و رخسار و قد ای گل
قدت سرو است و رخسارت گلست و کاکلت سنبل
تو افزونی به حسن ای سرو و گل دانم تو هم دانی
که من هم نیستم در عشق کم از قمری و بلبل
شود چون مرغ دل آزاد از دام تو کش داری
به قید زلف گه در بند و گه در حلقه ی کاکل
کند هر روز و هر شب محتسب با میکشان غوغا
درونش دائما چون خم ز جوش باده در غلغل
رفیق از باده ی سرشار او مستم چنان گویی
که از مستی نه عزم سیر گل دارم نه میل مل
داند کدام سنگدلم کرده تنگدل
آن را که کرده تنگدل آن شوخ سنگدل
خوشرنگ و بو گلی که ز گلچین و باغبان
گیرد به بوی جان و ستاند به رنگ دل
تا در عراق شهره شد آن بت به دلیری
دیگر نداد کس به بتان فرنگ دل
دل می برد به جنگ ز عشاق و غیر او
هرگز کسی نبوده ز عاشق به جنگ دل
زان بنگرد به ناز و شتابان رود به راه
تا گیرد از نظارگیان بی درنگ دل
نگذارد آنکه زمزمه ی دل شنیده است
بر بانگ نای گوش و به آواز چنگ دل
مردن رفیق بر در او به که دور از او
دادن به عار جان و نهادن به ننگ دل
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.