کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر بهای می ستاند خرقه پیر می‌فروش

    خرقه را بفروش [و] در پیرانه‌سر جامی بنوش

    از پی ترک سماع و منع می ای محتسب

    هر نفس مخروش چون نی هر زمان چون خم مجوش

    من نه آن رندم که تا جان در بدن دارم دمی

    ساغر صهبا نهم از کف سبوی می ز دوش

    بی‌تو روز و شب دل و جانم نیاساید دمی

    صبح تا شام از فغان و شام تا صبح از خروش

    بازگرد ای مایهٔ تسکین که تا رفتی تو رفت

    از تن من تاب و طاقت وز دل من صبر و هوش

    دل شود در بر تپان آید چو رخسارت به چشم

    جان رود از تن برون آید چو گفتارت به گوش

    پیش یار نکته‌دان از عرض حال خود رفیق

    با زبان بی‌زبانی باش گویا و خموش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha