کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به عالم شادمان رندی زید کز هر غمی خندد

    به او گر عالمی گریند او بر عالمی خندد

    خوشا رندی که بر نیک و بد عالم همی خندد

    به او گر عالمی خندند او بر عالمی خندد

    خوش آن بیدل که یارش گر زند زخم ار نهد مرهم

    نه هرگز گرید از زخمی و نه از مرهمی خندد

    برای خنده ی غیرم کند گریان روا باشد (؟)

    که از جور تو گرید محرمی نامحرمی خندد

    به نوعی از غمم شاد است یار من که پیش او

    چو نالم از غمی نالد (؟) چو گریم از غمی خندد

    شود گر از غمم غمگین و شاد از شادیم از چه

    چو می‌گریم نمی‌گرید چو می‌خندم نمی‌خندد

    نخندد غنچه جز فصل بهاران و لب آن گل

    بود آن غنچه ی خندان که در هر موسمی خندد

    ز سودای پری رویی رفیق آشفته شد گویا

    که چون دیوانگان دایم همی گرید، همی خندد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha