کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صد جفا بر دلم از یار جفاکاری هست

    لیک خوشدل به همینم که مرا یاری هست

    شاد از آنم به غم عشق تو گر صبر مرا

    اندکی نیست و لیکن غم بسیاری هست

    به طبیب من بیمار که گوید که تو را

    جان به لب آمده، دل خون شده، بیماری هست

    بر دل آزار تو ای یار بود خوش ورنه

    چون تو در هر طرفی یار دلازاری هست

    سوی صحرا ز پی صید چه تازی که به شهر

    همچو من هر طرفت صید گرفتاری هست

    پا به گلشن ننهد، گل نزند بر سرخویش

    هر که را زان گل روی تو به دل خاری هست

    منم آن مرغ که از بیضه چو آمد بیرون

    به قفس رفت و ندانست که گلزاری هست

    از که یاری طلبم وز که مدد جویم آه

    در دیاری که نه یاری نه مددکاری هست

    آمد آن دلبر و دل برد ز من لیک، رفیق

    گر دلی نیست مرا شکر که دلداری هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha