رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱: صد جفا بر دلم از یار جفاکاری هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صد جفا بر دلم از یار جفاکاری هست لیک خوشدل به همینم که مرا یاری هست شاد از آنم به غم عشق تو گر صبر مرا اندکی نیست و لیکن غم بسیاری هست به طبیب من بیمار که گوید که تو را جان به لب آمده، دل خون شده، بیماری هست بر دل آزار تو ای یار بود خوش ورنه چون تو در هر طرفی یار دلازاری هست سوی صحرا ز پی صید چه تازی که به شهر همچو من هر طرفت صید گرفتاری هست پا به گلشن ننهد، گل نزند بر سرخویش هر که را زان گل روی تو به دل خاری هست منم آن مرغ که از بیضه چو آمد بیرون به قفس رفت و ندانست که گلزاری هست از که یاری طلبم وز که مدد جویم آه در دیاری که نه یاری نه مددکاری هست آمد آن دلبر و دل برد ز من لیک، رفیق گر دلی نیست مرا شکر که دلداری هست رفیق اصفهانی