به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فصیحی هروی

فصیحی هرویغزلیاتشمارهٔ ۱۲: هنوز شعله‌فشانست آه حسرت ما

730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هنوز شعله‌فشانست آه حسرت ما
هنوز غرقه به خونست چشم عشرت ما
به دور حسن تو چندان مریض دارد عشق
که مرگ را نشود فرصت عیادت ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱: به صبوری بفریبم دل شیدایی را 2شمارهٔ ۱۲: هنوز شعله‌فشانست آه حسرت ما 3شمارهٔ ۱۳: عشق کرم آموز در‌آمد ز در ما 4شمارهٔ ۱۴: پامال ترکتاز خزان شد بهار ما 5شمارهٔ ۱۵: شبی که هجر بپرداخت از تو منزل ما 6شمارهٔ ۱۶: آشفته‌تر از ماست بسی انجمن ما 7شمارهٔ ۱۷: چون شعله پرتب است درون و برون ما 8شمارهٔ ۱۸: باز دل در موج تبخال از تب حرمان کی ...9شمارهٔ ۱۹: باز دل بر در غم طرح محبت انداخت 10شمارهٔ ۲۰: عندلیب عشق را جز ناله‌های زار نیست 11شمارهٔ ۲۱: خاکستر این سوخته را باز توان سوخت 12شمارهٔ ۲۲: امشب از شعله آهم جگر غم می‌سوخت 13شمارهٔ ۲۳: ستم ز نرگس مستت ستمگری آموخت 14شمارهٔ ۲۴: ساقی که می‌ خود همه در جام شمار ری ...15شمارهٔ ۲۵: شناخت ذوق بهار آنکه گل به دامان ری ...16شمارهٔ ۲۶: چه آبروی که آن رانه عشق روی تو ریخ ...17شمارهٔ ۲۷: هجر تو جزو اول دیوان محنتست 18شمارهٔ ۲۸: بر گوش دلم زمزمه توبه حرام است 19شمارهٔ ۲۹: چون عدم از بر عالم برخاست 20شمارهٔ ۳۰: کی ز ماتمخانه ما دود افغان برنخاست 21شمارهٔ ۳۱: کارم چو زلف یار پریشان و در هم است 22شمارهٔ ۳۲: ناله رازی‌ست که در سینه نهفتن ستم ...23شمارهٔ ۳۳: هزار گل ز جگر در کنار خنده ماست 24شمارهٔ ۳۴: باز جانم دوزخ آشام از غم غمخوار تس ...25شمارهٔ ۳۵: امشب از دولت دیدار تو عید نظرست 26شمارهٔ ۳۶: ما و من برلب مرغان چمن بسیارست 27شمارهٔ ۳۷: عالم ز ما تهی و ز افغان ما پرست 28شمارهٔ ۳۸: ما غریبان را ز ناکامی کنار جان پرس ...29شمارهٔ ۳۹: بی روی او نظاره ز چشمم برون نشست 30شمارهٔ ۴۰: وفای عهد ز خوبان عهد ما غلط‌ست 31شمارهٔ ۴۱: در مذهب ما هر چه بجز دوست حرامست 32شمارهٔ ۴۲: بی بصر دیده ارباب هوس حیرانست 33شمارهٔ ۴۳: برون شدن ز دلم درد را چه امکانست 34شمارهٔ ۴۴: چون غنچه دلم شیفته و دل نگرانست 35شمارهٔ ۴۵: شه محبتم و ملک غم بلاد منست 36شمارهٔ ۴۶: من آن صیدم که صیادم جنونست 37شمارهٔ ۴۷: گستاخی نظاره ما جرم جنونست 38شمارهٔ ۴۸: نهفته در دم شمشیر نوبهاری هست 39شمارهٔ ۴۹: آن سرو خرامان که گذشت از چمن کیست 40شمارهٔ ۵۰: در می‌زنم چه شد که گشایش پدید نیست 41شمارهٔ ۵۱: آتش به از گلی‌ست کش آسیب خار نیست 42شمارهٔ ۵۲: آن نسیمم که سر و برگ خس و خارم نیس ...43شمارهٔ ۵۳: نافه چو طره غالیه بار تو نیست 44شمارهٔ ۵۴: نخل طلبم هیچ مرا برگ و بری نیست 45شمارهٔ ۵۵: بی سبب زلفش اضطراب نداشت 46شمارهٔ ۵۶: تب دوش از ملال تو از خود خبر نداشت 47شمارهٔ ۵۷: دی قاصد یار آمد و مژگان‌تری داشت 48شمارهٔ ۵۸: نوبهاران از در این باغ و بستان باز ...49شمارهٔ ۵۹: از دل هزار لخت به چشم نثار رفت 50شمارهٔ ۶۰: از فیض گریه‌ام مژه نشو و نما گرفت 51شمارهٔ ۶۱: شب بی‌خبرم حرف فراقت به زبان رفت 52شمارهٔ ۶۲: دوش غم بر گریه‌های زخم ما خندید و ...53شمارهٔ ۶۳: از عافیت طراوات گلزار کس مباد 54شمارهٔ ۶۴: شب نخل تجلی به گلستان تو بر داد 55شمارهٔ ۶۵: هر قطره خون گرم که از دل در اوفتد 56شمارهٔ ۶۶: غم عشقت به عالم در نگنجد 57شمارهٔ ۶۷: چنان که باغ در آغوش گل نمی‌گنجد 58شمارهٔ ۶۸: مگر بازم دل از زخم جفایی شاد می‌گر ...59شمارهٔ ۶۹: سر آشفته بختم تا به کی بر خویشتن خ ...60شمارهٔ ۷۰: از روز سیاهم شب هجران گله دارد 61شمارهٔ ۷۱: غمش به تازه ندانم چه مدعا دارد 62شمارهٔ ۷۲: بر خرمنم طلیعه برقی گذار کرد 63شمارهٔ ۷۳: رفت صد عید و نسیمی یاد باغ ما نکرد 64شمارهٔ ۷۴: حسن پیرایه دکان هوس نتوان کرد 65شمارهٔ ۷۵: دیده هرگز خویشتن را صید شهبازی نکر ...66شمارهٔ ۷۶: سالها دیده ما را مژه دربانی کرد 67شمارهٔ ۷۷: عشق هر ساعت شبیخون بر دل ریش آورد 68شمارهٔ ۷۸: دیده امشب ره نظاره به پایان آورد 69شمارهٔ ۷۹: خطت هر دم جهانی از تجلی رایگان گیر ...70شمارهٔ ۸۰: گرت خراب کند عشق تا ز سر سازد 71شمارهٔ ۸۱: نشئه‌ی شوق کی از ساغر عشرت خیزد 72شمارهٔ ۸۲: ز خواب آن چشم شهلا برنخیزد 73شمارهٔ ۸۳: فلک خونم به تیغ آن بت بی‌باک می‌ری ...74شمارهٔ ۸۴: خوش آن بهشت کش از شعله نو گلی باشد 75شمارهٔ ۸۵: چه دانستم که رازم مو به مو اظهار خ ...76شمارهٔ ۸۶: گر نقاب از رخ بگیری آفتابم می‌کشد 77شمارهٔ ۸۷: تنم از داغ حسرت رشک آتشگاه گبران ش ...78شمارهٔ ۸۸: هر شبم داغی چنان در گلخن تن بشکفد 79شمارهٔ ۸۹: خون شکایتم ز لب زخم چون چکد 80شمارهٔ ۹۰: جان بی‌رخ تو درد دل غمزده داند 81شمارهٔ ۹۱: رفتند همدمان و مرا دل فگار ماند 82شمارهٔ ۹۲: در فراق شعله خاکستر نشینم کرده‌اند 83شمارهٔ ۹۳: چشم ترا ز مستی ناز آفریده‌اند 84شمارهٔ ۹۴: ماییم جدا از تو به غم ساخته‌ای چند 85شمارهٔ ۹۵: خنده ساقی دگر در ساغر آتش می‌زند 86شمارهٔ ۹۶: تلخکامان مزه شهد هوس نشناسند 87شمارهٔ ۹۷: شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند 88شمارهٔ ۹۸: یک ناوک ارنه در دل صد پاره بشکند 89شمارهٔ ۹۹: چون امتان کبر حدیث نسب کنند 90شمارهٔ ۱۰۰: نوبهار آمد که مرغان بال و پر گلگو ...91شمارهٔ ۱۰۱: اگر ز حسن تو یک ذره آشکاره کنند 92شمارهٔ ۱۰۲: در دیده نگه چون ز تو در خون بنشین ...93شمارهٔ ۱۰۳: دل در آن زلف پریشان رسد و بنشیند 94شمارهٔ ۱۰۴: بیزارم از آن سینه که از جوش نشیند 95شمارهٔ ۱۰۵: چون صبا جلوه آن زلف گره گیر دهد 96شمارهٔ ۱۰۶: عشق هر جا دست با غیرت پی پیمان ده ...97شمارهٔ ۱۰۷: یاد آن شبها که بزم عیش ما آباد بو ...98شمارهٔ ۱۰۸: شب که جانم خسته از بیم وداع یار ب ...99شمارهٔ ۱۰۹: شب همه شب با صبوری ناله‌ام در جنگ ...100شمارهٔ ۱۱۰: دوش از تب پیکرم چون شعله آتش بال ...101شمارهٔ ۱۱۱: تا من آتش خانه بودم رسم خاکستر نب ...102شمارهٔ ۱۱۲: تا گلستان بود کی پرخار بیدادم نبو ...103شمارهٔ ۱۱۳: خوش آن که جوش دیده بیهوده بین نبو ...104شمارهٔ ۱۱۴: تا سر مژگان تماشا دیده بر هم چیده ...105شمارهٔ ۱۱۵: دل را دگر در کین ما بر لب چه نفری ...106شمارهٔ ۱۱۶: کو جنون تا هر نفس لب در سراغی گم ...107شمارهٔ ۱۱۷: به باده صوفی ما صاف از ریا نشود 108شمارهٔ ۱۱۸: رمزی‌ست خط دوست که چون بخت سر‌آید 109شمارهٔ ۱۱۹: بهشتی روی من چون پرده از رخسار بگ ...110شمارهٔ ۱۲۰: مراد ما ز مادر بر سر خشت عدم آید 111شمارهٔ ۱۲۱: دل از ولایت غم بار بسته می‌‌آید 112شمارهٔ ۱۲۲: دیدی که چو بخت یار برگردید 113شمارهٔ ۱۲۳: دیده امشب همه شب خواب پریشان می‌د ...114شمارهٔ ۱۲۴: کسی در این چمن اسرار رنگ و بو فهم ...115شمارهٔ ۱۲۵: باز دل آوازه زلف پریشانی شنید 116شمارهٔ ۱۲۶: ای دل نشاط صرف کن و غم نگاه دار 117شمارهٔ ۱۲۷: تا نفس داری سراغ کوی آن مه‌پاره گ ...118شمارهٔ ۱۲۸: گر آگهی ز دوق طلب تشنه لب بمیر 119شمارهٔ ۱۲۹: گرت بود جگری سوختن ز داغ آموز 120شمارهٔ ۱۳۰: چون عشق آشنای تو شد از خرد گریز 121شمارهٔ ۱۳۱: هرگز مباش آتش سوزان سپند باش 122شمارهٔ ۱۳۲: تا توانی در ترازوی هوس بی سنگ باش 123شمارهٔ ۱۳۳: من که افسرده‌ترم از نفس مرغ خموش 124شمارهٔ ۱۳۴: چون اشک خرقه طلب از خون ناب پوش 125شمارهٔ ۱۳۵: تاب خورشید رخت از تب فزونتر بود د ...126شمارهٔ ۱۳۶: متاع اشک گر آتش بود برو بفروش 127شمارهٔ ۱۳۷: ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش 128شمارهٔ ۱۳۸: از پی رفع خمار دل غم‌پرور خویش 129شمارهٔ ۱۳۹: از خون کشتگان شکفد لاله‌زار عشق 130شمارهٔ ۱۴۰: می‌آید از سیر جگر آهم گلستان در ب ...131شمارهٔ ۱۴۱: گرد افغانم ز دامان جرس افتاده‌ام 132شمارهٔ ۱۴۲: دردم و نوش مراد از نیش نشتر خورده ...133شمارهٔ ۱۴۳: ناله دردم و خوش بر سر کار آمده‌ام 134شمارهٔ ۱۴۴: جوش ذوقم خوش‌نشین کشور میخانه‌ام 135شمارهٔ ۱۴۵: چون ابر شب ز آتش تب می‌گریستم 136شمارهٔ ۱۴۶: یک گام گر از محمل غم باز‌پس افتم 137شمارهٔ ۱۴۷: دیده را گم داشتم عمری و اکنون یاف ...138شمارهٔ ۱۴۸: درین مدت که در خیل اسیران تو جا ک ...139شمارهٔ ۱۴۹: چو شبها بستر و بالین دل از ریش می ...140شمارهٔ ۱۵۰: شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم 141شمارهٔ ۱۵۱: پریشان ناله‌ام بر گرد هر گلزار می ...142شمارهٔ ۱۵۲: به بوی درد پریشان زلف یار شدم 143شمارهٔ ۱۵۳: چمن پیرای صبحم کیمیای خاروخس دارم 144شمارهٔ ۱۵۴: لب زخم ستمم مژده ماتم دارم 145شمارهٔ ۱۵۵: ارمغان از بینوایی غم به گلشن می‌ب ...146شمارهٔ ۱۵۶: بترس از آن که دمی دامن سحر گیرم 147شمارهٔ ۱۵۷: گر شاهد غم جلوه کند کام نگیرم 148شمارهٔ ۱۵۸: فردوس ساز کلبه پردود آتشم 149شمارهٔ ۱۵۹: نوبهارست و در انجام طرب می‌کوشم 150شمارهٔ ۱۶۰: گوارا باد آیات تجلی بر لب هوشم 151شمارهٔ ۱۶۱: دیریست که از گریه بهار دل ریشم 152شمارهٔ ۱۶۲: نسیم نوبهاران نیستم کاندر چمن رقص ...153شمارهٔ ۱۶۳: چون سینه ماتم‌زدگان غرقه داغم 154شمارهٔ ۱۶۴: کتاب عشقم و آیات زلف دوست عنوانم 155شمارهٔ ۱۶۵: جنون از داغ رسوایی چو آراید گلستا ...156شمارهٔ ۱۶۶: از ناله لب حوصله بستن نتوانم 157شمارهٔ ۱۶۷: عشق کو تا آتشی در خرمن اخگر زنم 158شمارهٔ ۱۶۸: قرعه کاری به نام سعی باطل می‌زنم 159شمارهٔ ۱۶۹: کو جنونی تا خرد را طعمه سودا کنم 160شمارهٔ ۱۷۰: چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم 161شمارهٔ ۱۷۱: کو هجوم گریه کز یک قطره صد جیحون ...162شمارهٔ ۱۷۲: چند ای شوق طواف در و بام تو کنم 163شمارهٔ ۱۷۳: ز گریه موج زند مجلس ار ندیم شوم 164شمارهٔ ۱۷۴: ما ز مادر داغ بر دل خاک بر سر زاد ...165شمارهٔ ۱۷۵: تا وداع شعله خود همچو اخگر کرده‌ا ...166شمارهٔ ۱۷۶: دوش بی روی تو از دل خون ناب افشان ...167شمارهٔ ۱۷۷: باز در دل شعله‌های آفتاب افکنده‌ا ...168شمارهٔ ۱۷۸: وقت غم خوش کآتش از باغ و بهارش چی ...169شمارهٔ ۱۷۹: عمریست تا به درد محبت فسانه‌ایم 170شمارهٔ ۱۸۰: کو عشق خانه‌سوز که ما بلهوس نه‌ای ...171شمارهٔ ۱۸۱: روزگاری شد که ما زین بخت وارون می ...172شمارهٔ ۱۸۲: در مزاج درد خود ذوق مداوا سوختیم 173شمارهٔ ۱۸۳: کی مسیحا داشت در بار آنچه ما می‌خ ...174شمارهٔ ۱۸۴: از عمر دمی را به غمی باز نبستیم 175شمارهٔ ۱۸۵: لب زخمیم و افغان را پرستیم 176شمارهٔ ۱۸۶: در خلوت غم چند گهی خام نشستیم 177شمارهٔ ۱۸۷: ما بت نه زاندیشه معبود شکستیم 178شمارهٔ ۱۸۸: ما دو عالم را ز موج غم خراب انگاش ...179شمارهٔ ۱۸۹: شب که بر آن آفتاب راه گرفتیم 180شمارهٔ ۱۹۰: شب که ما تو سن بیهوده روی پی کردی ...181شمارهٔ ۱۹۱: یاد آن روزی که در میخانه ساغر می‌ ...182شمارهٔ ۱۹۲: صبحیم چه سود از دل آهی ندمیدیم 183شمارهٔ ۱۹۳: کو دل که رو به میکده مشرب آوریم 184شمارهٔ ۱۹۴: کو حریفی تا دو جامی از می احمر زن ...185شمارهٔ ۱۹۵: تا کی چو طفل عقل دم از مهر و کین ...186شمارهٔ ۱۹۶: برخیز تا زیارت ماتم‌سرا کنیم 187شمارهٔ ۱۹۷: تا چند درین غمکده بیکار نشینیم 188شمارهٔ ۱۹۸: سکه به نام عجز زد شوکت پادشاهیم 189شمارهٔ ۱۹۹: ما روزی حیات بجز خون نمی‌دهیم 190شمارهٔ ۲۰۰: رسم عشاقست خندان اشک حرمان ریختن 191شمارهٔ ۲۰۱: قوت جگرت ز جوش بستان 192شمارهٔ ۲۰۲: از شهیدان تو فرمان بردن و جان باخ ...193شمارهٔ ۲۰۳: اشک حسرت در عذار ما غریبان ریختن 194شمارهٔ ۲۰۴: ساقی به سودا جام رو کن 195شمارهٔ ۲۰۵: این شهادتگه عشق‌ست تقاضایی کن 196شمارهٔ ۲۰۶: چون نعش من برند برون از سرای من 197شمارهٔ ۲۰۷: درد ما ننگ مداوا برنتابد بیش ازین 198شمارهٔ ۲۰۸: ره گر اینست درین بادیه گمراهی به 199شمارهٔ ۲۰۹: جان را شکنج ساز و به زلف حبیب ده 200شمارهٔ ۲۱۰: هر خار کان ز گلشن هجران برآمده 201شمارهٔ ۲۱۱: خدایا رخصت پرواز ازین دام مجاز ده 202شمارهٔ ۲۱۲: بهشت را چه کند با غم آرمیده او 203شمارهٔ ۲۱۳: تاراج رنگ و بوی گل مدعا نمای 204شمارهٔ ۲۱۴: زاغ و بلبل همه دارند کهن زمزمه‌ای 205شمارهٔ ۲۱۵: بردی به تازه باز دل ای جان چه داش ...206شمارهٔ ۲۱۶: سر و برگ من محزون نداری 207شمارهٔ ۲۱۷: کوش تا سیراب از بحر تماشا نگذری 208شمارهٔ ۲۱۸: چند از بحر طلب موج دویی انگیزی 209شمارهٔ ۲۱۹: چندم ای اشک به تاراج محبت خیزی 210شمارهٔ ۲۲۰: یک دو روزی شد که چون گل غوطه در خ ...211شمارهٔ ۲۲۱: مگر از کمین حسنی شبخون زده سپاهی 212شمارهٔ ۲۲۲: پر تماشا مکن آیینه که حیران نشوی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ