کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تاب خورشید رخت از تب فزونتر بود دوش
    آتشم چون شمع جای خاک بر سر بود دوش
    از عرق می‌ریخت شبنم بر رخ گلهای حسن
    عید آب خضر با نوروز کوثر بود دوش
    آن تنی کز ناز تاب بار رعنایی نداشت
    آه کز بیداد تب در آب و آذر بود دوش
    از تبت تا صبح بیماران غم می‌سوختند
    بر شهیدان تو گویی روز محشر بود دوش
    در فراق چشم بیمار تو خواب ناز را
    پهلوی آسودگی بر نیش نشتر بود دوش
    دست غم بادا قوی بازو که اندر سینه‌ام
    هر نفس آزرده صد نوک خنجر بود دوش
    از تهی‌دستی فصیحی هیچ قربانت نکرد
    زآنکه چشم گوهر افشانش در اخگر بود دوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha