کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز پا افکند ما را آرزوی سرو بالایش
    اجل گر دست ما گیرد سر افشانیم در پایش
    مرا دوزخ سزاوارست اما دیده راحت
    که من با عشق او خو دارم و او با تماشایش
    به نوعی بگذرد آن تند خو گرم عتاب از من
    که سوزد پرده‌های چشم از باد کف پایش
    که باز از بانگ «ارنی» کرد در تاب آتش ما را
    که امشب سوخت مغز هوش را برق تمنایش
    فصیحی وعده قتلم به فردا داد و می‌ترسم
    که فردای قیامت هم بود امروز [و] فردایش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha