کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از روز سیاهم شب هجران گله دارد
    وز صبحدمم شام غریبان گله دارد
    لب تشنه فتادیم در آن بادیه کآنجا
    از خشک لبی چشمه حیوان گله دارد
    در دامن هستی به فغان آمده پایم
    مسکین مگر از تنگی دامان گله دارد
    صحرای فراق تو که ریگش غم و دردست
    چندان که خورد خون شهیدان گله درد
    کو نوح که بر زورق افلاک بخندد
    امشب که ز دل دیده و دامان گله دارد
    پامال دو صد قافله خونست درین راه
    آن دیده که از سایه مژگان گله دارد
    یک گام فزون نیست ره کعبه فصیحی
    رخش طلب از تنگی میدان گله دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha