کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیده امشب همه شب خواب پریشان می‌دید
    از جگر تا مژه صد کشور ویران می‌دید
    کشتی خود به فسون بر خس مژگان می‌بست
    لنگر حوصله را موجه طوفان می‌دید
    خویش را گلبن اندوه تصور می‌کرد
    بس که گلدسته خون بر سر مژگان می‌دید
    بر سرا‌پای تنم برق مصیبت می‌ریخت
    ابر بود و همه را تشنه باران می‌دید
    ناله می‌ریخت چو بال مژه بر هم می‌زد
    خویش را بلبل گم کرده گلستان می‌دید
    بر خود و کار خود از دور نظر می‌افکند
    زورقی دستخوش موجه طوفان می‌دید
    این چه افسانه‌فروشی‌ست فصیحی سخنت
    وای اگر مشتریی بر در دکان می‌دید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha